از بررسی مقالات بینالمللی چنین برمیآید که هدف نهایی شهر هوشمند ارتقای همزمان کیفیت شهر و کیفیت زندگی در شهر است. این دو جنبه یکسان نیستند اما با هم ارتباط بسیار نزدیکی دارند. آنچه که این دو جنبه را بطور خاص به هم مرتبط می سازد درک مزایا و منافع شهر هوشمند از طریق نتایج پروژههای هوشمندسازی مشخص است.
هوشمندی یک شهر در واقع متشکل از چند بعد است. گیفینگر، به عنوان یکی از مشهورترین اندیشمندان، شش بعد مختلف شهر هوشمند را توصیف کرده است. جابجایی هوشمند، محیط زیست هوشمند، مردم هوشمند، زندگی هوشمند، حکمرانی هوشمند و اقتصاد هوشمند. استفاده از این قالب برای دستهبندی پروژهها و ایجاد یک چارچوب ارزیابی دشوار است زیرا برخی از این جنبه ها با یکدیگر مرتبط بوده و یا با هم همپوشانی دارند. برای مثال یک سامانه حملونقل عمومی جدید مبتنی بر حدف کربن بر جابجایی هوشمند و محیط زیست هوشمند بطور همزمان تاثیر میگذارد. همچنین یافتن پروژههایی که بر زندگی هوشمند تاثیر نداشته باشند دشوار است چرا که این بعد در واقع خلاصه تمامی مزایایی است که از پروژههای هوشمندسازی بدست میآید.
بنابراین احتمالاً بهتر است از که یک چارچوب توصیفی استفاده کنیم که مبتنی بر مولفههای اصلی شهر هوشمند بوده و با مشخصات پروژهها ترکیب شده باشد. هدف این چارچوب دستیابی به کیفیت بهتر زندگی و شهر است که از طریق مجموعهای از شاخصهای کلیدی اندازهگیری می شوند. این شاخصها مزایای مختلف ایجادشده از هر پروژه را مشخص میکنند. جداسازی مزایایی که از هر پروژه بر اساس شاخصهای کلیدی بدست میآید دشوار است بنابراین بهتر است منافع بیشماری که از یک پروژه بدست میآید را توصیف کرده و اندازه بگیریم.
ابعاد شهر هوشمند
میتوان اینگونه تصور کرد که:
- مولفههای اصلی یک شهر باید هر چه بیشتر هوشمند شود.
- طرحهای هوشمندسازی اقداماتی هستند که برای ارتقای هوشمندی عناصر اصلی یک شهر و اثرگذاری بر کیفیت زندگی برنامهریزی شدهاند.
- کیفیت زندگی وابسته به هوشمندی عناصر اصلی شهر و ظرفیت هر یک از پروژههای شهر هوشمند یا مجموعه آنها جهت اثرگذاری بر یک یا چند بُعد زندگی روزمره در یک شهر است.
- شکل زیر تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم طرحهای هوشمندسازی بر کیفیت زندگی در محیطهای شهری را نشان میدهد. پروژههای مستقل ابزاری برای تحقق شهر هوشمند هستند. این پروژهها باید ویژگیهایی همچون استفاده از راهحلهای مبتنی بر فناوری پیشرفته، سازگاری با اقتصاد و محیط زیست و تامینکننده نیازمندیها و انتظارات شهروندان. تاکنون پروژههای هوشمندسازی بطور عمده در برخی زمینهها همانند ساختمانها، بهرهوری انرژی، کاهش گازهای گلخانهای، توسعه ارتباطات پهنباند، ارائه خدمات الکترونیکی و دولت همراه و نظایر آنها متمرکز بودهاند. ارائه راهحلهای فناورانه برای حل مشکلات شهری بسیار مهم است ولی هر پروژه میبایست بخشی از یک برنامه هوشمندسازی جامع باشد و این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.
مزایای مستقیم و غیرمستقیم هوشمندسازی
برای مثال، دامری ویژگیهای پروژههای دو شهر آمستردام و جنوا را تحلیل میکند. این تحلیل بهطور ویژه بر محتوای پروژههای هوشمندسازی و فناوریهایی که برای تحقق خروجیهای موردانتظار به کار گرفته شده است متمرکز است. تحلیل انجام شده نتایج جالبی درباره نقشی که پروژههای مختلف در یک برنامه جامع هوشمند بازی میکنند، ارائه میدهد. به عنوان اولین نتیجه، این تحلیل نشان داد که همه پروژههایی که در یک برنامه جامع هوشمندسازی تعریف میشوند لزوما جنبه فناورانه ندارند. برای مثال پروژه “بندر هوشمند” (e-harbor) در آمستردام بر تنظیم قراردادهای انرژی با هدف کاهش مصرف انرژی و تولید انرژی پایدار از منابع تجدیدپذیر متمرکز است. این پروژه به نام “IRIS” یک چارچوب حقوقی ایجاد مینماید که فرصتهای بهتری را برای توسعه انرژی پایدار فراهم می آورد. این پروژهها از ابزار حقوقی برای کاهش تاثیرات زیستمحیطی در آمستردام از طریق استفاده بیشتر از انرژی سبز استفاده میکنند که در نهایت در گروه مولفههای پایداری یک شهر هوشمند قرار میگیرند.
در جنوا نیز چند پروژه را میتوان یافت که مبتنی بر فناوری نیستند ولی هوشمندی شهر را ارتقاء میدهند. بطور کلی این پروژهها بر جمعآوری و انتشار نمونههای اجرایی موفق در رابطه با تولید و استفاده از انرژی، حملونقل و به ویژه رفتار روزانه شهروندان متمرکز هستند. برای مثال، هدف پروژه “انرژی هوشمند در محل کار”[. Smart Energy at work] تهیه دفترچه راهنمایی است برای معرفی نمونههای موفق کاهش هدررفت انرژی در محل کار. پروژه اتحادیه اروپا به نام “هماهنگسازی”[. Harmonise] نیز با هدف تعریف استانداردهای اتحادیه اروپا و نمونههای موفق از پشتیبانی امنیت، تابآوری و پایداری در برنامههای بلندمدت شهری و مشابه آن تعریف شده است.
یک نتیجه جالب دیگر که از این مطالعه بدست آمده است اشاره به نوع فناوری و تاثیر آنها بر هوشمندی شهر دارد که روی دو نوع فناوری اطلاعات و مهندسی انجام شده است. وقتی یک پروژه شهر هوشمند از فناوری اطلاعات استفاده میکند هدف آن بطور کلی ارتقای ارتباط بین شهروندان و مدیریت شهری و یا جمعآوری و توزیع اطلاعات با هدف ارتقای دانش و آگاهی در مورد شهر است. این دادهها همچنین برای حکمرانی بهتر در شهر و یا مدیریت حوزههای عمومی مثل ترافیک، خدمات عمومی، مدیریت پسماند و مشابه آنها مورد استفاده قرار میگیرند. تاثیر این نوع پروژهها بر جنبههای ملموس و درحالارتقاء در زندگی شهری و مشارکت شهروندان بسیار بالا است. در مقابل، زمانی که فناوریهای مهندسی بکار گرفته میشوند، هدف پروژههای هوشمندسازی بطور مشخص کاهش تاثیرات زیستمحیطی در شهر و افزایش کارایی زیرساختهای شهری است. در این حالت، اهداف ملموس و اندازهگیری آنها سادهتر است ولی مشارکت شهروندان پائین است چرا که کیفیت بهتر زندگی در شهر به جای رفتارهای هوشمند افراد، از طریق کیفیت بهتر زیرساخت و محیط شهر بدست میآید.
بنابراین یک شهر هوشمند و دستاوردهای آن، حاصل خروجیهای پروژههای هوشمندسازی هستند. مشخصات این پروژهها برای رسیدن به هوشمندی شهر حیاتی است؛ اما معنای این هوشمندی همهجا یکسان نیست و ویژگیهای اجتماعی و فناورانه پروژه در تغییر تعریف شهر هوشمند موثر هستند.
این مقاله بخشی از کتاب پیادهسازی شهر هوشمند است که در سال 1399 توسط مگفا با همکاری مرکز تعالی شهرهای هوشمند ایران ترجمه شده است. شما میتوانید با استفاده از لینک زیر نسبت به خرید این کتاب با تخفیف ویژه اقدام بفرمایید.