هدف نهایی استراتژی شهر هوشمند، پیگیری رفاه شهروندان و ارتقای کیفیت زندگی روزانه آنان است. اما رفاه چیست؟ آیا امکان اندازهگیری آن وجود دارد؟ چندین الگو برای اندازهگیری رفاه مردم در سراسر جهان مورد مطالعه قرار گرفته است. بسیاری از آنها مختص یک کشور یا منطقه جغرافیایی هستند و بنابراین برای اندازهگیری کیفیت زندگی در شهر هوشمند در کشورهای مختلف مناسب نیستند.
در سال 2014 میلادی، سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی (OECD) چارچوبی با نام “شاخص زندگی بهتر” با هدف سنجش میزان رفاه شهروندان در کشورهای OECD طراحی کرد. این الگو به ارزیابی شرایط زندگی مادی و غیرمادی هم در افق کوتاهمدت و هم افق بلندمدت میپردازد. شکل زیر ابعاد این ابزار چندبعدی برای اندازهگیری کیفیت زندگی را نشان میدهد.
شاخص زندگی بهتر OECD (رفاه)
یک چارچوب خاصتر برای سنجش کیفیت زندگی در مناطق کوچکتر مانند مناطق شهری یا کلانشهرها نیز تهیه شده است. این چارچوب شرایط مادی و غیرمادی را در نظر میگیرد. شرایط مادی شامل درآمد، شغل و مسکن میباشد. شرایط غیرمادی نیز شامل آموزش، محیط زیست، تعامل مدنی، سلامت، رضایت از زندگی، ایمنی، تعادل کار و زندگی، و زندگی در جامعه است.
از این چارچوب میتوان برای تبیین نقش فناوری اطلاعات در پروژههای هوشمندسازی بهبوددهنده رفاه در یک کلان شهر استفاده کرد. فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند بر چندین جنبه از رفاه در شهرها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، یک سیستم حملونقل هوشمند با جمعآوری و انتشار اطلاعات میتواند ترافیک را کاهش دهد. همچنین تأثیر مثبتی بر محیط زیست و تعادل کار و زندگی میگذارد. بعلاوه سیستمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات میتوانند برای نظارت بر جرائم و افزایش امنیت در محلات شهر استفاده شوند و امثالهم.
بنابراین میتوانیم نوعی از زنجیره ارزش شهر هوشمند را به شکل زیر طراحی کنیم:
زنجیره ارزش شهر هوشمند
“ارزش زندگی بهتر” نه تنها به میزان فناوری اطلاعات و ارتباطات پیادهسازیشده در پروژههای هوشمندسازی، بلکه به سایر کیفیتهای شهر و شهروندان نیز بستگی دارد که میتوانیم در سطح “آمادگی”، “شدت” و “تأثیر” آنها تشخیص دهیم:
- آمادگی به زیرساختهای شهر در پشتیبانی از خدمات الکترونیکی و مناطقی که خدمات الکترونیکی دردسترس هستند بستگی دارد.
- شدت نشانگر تعداد کاربرانی است که به خدمات دسترسی دارند (به عنوان مثال تعداد کاربرانی که دارای یک تلفن هوشمند هستند).
- تأثیربه معنای این است که این خدمات تا چه اندازه قادر به تأثیرگذاری بر زندگی روزمره شهروندان هستند.
این ارزیابی به تنهایی نیز بسیار مفید است. در واقع، هنگام انتخاب این که چه پروژهای برای اجرا در یک برنامه پیچیده شهر هوشمند مناسب است ، برآورد ارزش عمومی ایجادشده برای شهروندان بسیار مهم است و نه نوآرانهترین آنها که واقعاً بر زندگی روزانه مردم نیز تأثیرگذار نیست. مثلا اجرای پروژه دوچرخه اشتراکی میتواند یک ایده هوشمندسازی باشد به شرط اینکه دوچرخههای دردسترس بیشماری وجود داشته باشد (آمادگی)، مردم در شهر به ویژه دانشجویان و گردشگران علاقه به استفاده داشته باشند (شدت استفاده)، شهر مسطح باشد، و اجازه استفاده آسان از دوچرخهها برای رفتن به محل کار یا مدرسه داده شده باشد (تأثیر بر زندگی روزمره).
این مقاله بخشی از کتاب پیادهسازی شهر هوشمند است که در سال 1399 توسط مگفا با همکاری مرکز تعالی شهرهای هوشمند ایران ترجمه شده است. شما میتوانید با استفاده از لینک زیر نسبت به خرید این کتاب با تخفیف ویژه اقدام بفرمایید.
[/vc_column_text]
[/vc_column][/vc_row]